دیبادیبا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره

عشق مامان و بابا

اولین شب تنهایی ما

1392/3/14 22:28
نویسنده : آیدا
620 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر گلم ،امشب اولین شبیه که من  و تو تنهاییم بابایی رفته پیش عمو مهدی  که باهم فوتبال ببینن برای همین من و تو  تنهاییم طبق معمول تو ساعت ٨ خوابیدی ومن تنها نشستم پای تلویزیون .البته خیلی بد هم نبودا تونستم بعد از مدتها با خودم تنها باشم و بدون هیچ  فکری فقط با خودم یه خلوتی داشته باشم.خلاصه شب جالبیه.تو هم که تازه ٥ ماهت تموم شده و حسابی شیطون شدی ما شاالله..من  که هر روز منتظر یه کار جدیدم ولی تو هنوز چاردستو پا نمیری و یا مامان و بابا نمیگی .البه میدونم یکم برات زوده ولی من خیلی منتظرم.عزیرم امیدوارم به سلامتی بزرگ بشی و همه کارهارو سر وقتش انجام بدی خیلی دوست دارم دیبای گلم.شب بخیر و خوب بخوابی فرشته گوچولوی مامان.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

اسماء
31 خرداد 92 23:16
من دلم می‌خواهد خانه‌ای داشته باشم پر دوست، کنج هر دیوارش دوست‌هایم بنشینند آرام گل بگو گل بشنو...