اولین عروسی که رفتی دخترم
سلام دیبا جوم دیشب عروسی دوست با بایی بود و شما برای اولین بار رفتی عروسی.خیلی خوب بود و خوش گذشت همه عاشقت شده بودن قربون صدقه ات میرفتن.تو هم مثل همیشه به همه میخندیدی و ابراز احساسات میکردی عزیزم.بعد هم سر ساعت شیر خوردی و تو بغل مامان خوابیدی.بابایی خیلی هوامونو داشت و اصلا از عروسی چیزی نفهمید.خلاصه شب به یاد موندنی بود عزیزم امیدوارم همیشه شاد وخندون باشی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی